اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تقریبا 75 سال قبل در 10 دسامبر 1948 به تصویب رسید. هدف آن ترویج احترام به حقوق و آزادی های بشر است.زبان حقوق بشر در بحثهای دانشگاهی و تصمیمگیری سیاسی اهمیت فزایندهای پیدا کرده است، اما معنای آن مغشوش و مناقشهبرانگیز شده است.حقوق بشر برگرفته از توافقات انسانی مانند قوانین و قانون اساسی است. دانستن اینکه چه چیزی به عنوان مبنای حقوق بشر به حساب می آید به ما کمک می کند تا مشخص کنیم که آیا هر ادعای خاصی در مورد حقوق بشر استوار است یا خیر.حقوق بشر ادعاهایی است که متضمن تکالیف است. اگر اساس و محدوده حقوق بشر را درک نکنیم، نمی توانیم اساس و محدوده برخی از اساسی ترین وظایف خود در قبال دیگران را درک کنیم.جیمز گریفین استدلال می کند که حقوق بشر طبیعی، جهانی و متعلق به همه کسانی است که در این ماهیت انسانی سهیم هستند. او همچنین استدلال می کند که مفهوم حقوق بشر نباید با جذب همه موضوعات عدالت و اخلاق در ادعاهای مربوط به حقوق بشر متورم شود.گریفین استدلال می کند که حقوق بشر ادعاهای اخلاقی هستند زیرا به توانایی ما در اعمال اختیاری که به عنوان افراد داریم مربوط می شود. شرایط وجود حقوق بشر حقایقی در مورد ماهیت شخصیت است.
روایت گریفین از شخصیت در قلب کتاب نهفته است: شامل ظرفیت عاملیت هنجاری، مهارت ها، منابع و حمایتی است که برای اعمال استقلال خود به آن نیاز داریم، و آزادی برای به کارگیری تدارکات رفاهی خود در اجرای خودمختاری. شرح شخصیت گریفین از این جهت مهم است که بر فهرست کاهش یافته حقوق بشر او تأثیر اساسی می گذارد. استدلالهای حقوق بشر در موارد محدودی که آنها را مطرح میکنیم، وزن واقعی دارند.حقوق بشر نه تنها از ظرفیت ما برای نمایندگی، بلکه از اعمال ما نیز محافظت می کند. مفهوم گریفین از حقوق بشر در تعدادی از بحث های معاصر در مورد حقوق بشر، از جمله حق زندگی، حق حریم خصوصی، و پرونده حقوق گروهی علاوه بر حقوق فردی، به کار می رود.
گزارش گریفین از حقوق بشر ابزارهای مفهومی را در اختیار ما قرار می دهد تا وظایف خود را در قبال دیگران تعیین کنیم، از جمله اینکه چه زمانی باید برای سرنگونی حکومت های مستبد مداخله کنیم.گزارش تورم زدایی گریفین از حقوق بشر اصلاحی مفید برای گسترش بی رویه فهرست چیزهایی است که گفته می شود حقوق بشر هستند. همچنین این خطر باعث بدنام شدن ایده حقوق بشر می شود.
گریفین استدلال می کند که عامل انسانی بودن هم شامل ظرفیت عامل انسانی و هم اعمال این ظرفیت می شود و توجه به رفاه دیگران برای همه ما الزامی است.بسیاری از خوانندگان با روایت گریفین از حقوق بشر متقاعد نخواهند شد، زیرا آنها متقاعد نخواهند شد که حقوق بشر اساساً اخلاقی است تا سیاسی.
گریفین گزارش خمعاهداتود از حقوق بشر را بر مبنای کارگزاری انسانی استوار میکند، و این گزارش بر حقایق طبیعی در مورد پتانسیل ما برای منطقی بودن و انتخاب کارگزاران استوار است.گزارش گریفین از عامل انسانی ناقص است، زیرا بسیاری از حقایق طبیعی در مورد انسان ها را که به حقوق بشر بی ربط هستند حذف می کند. به عنوان مثال، حبس ناعادلانه، توانایی فرد را برای رفتار منطقی و انتخاب عامل از بین نمی برد.گریفین استدلال میکند که استفاده از حقایق طبیعی برای ایجاد پایهای برای ارزشهای اخلاقی مشکلساز است، زیرا هیچ راه غیرخودسرانهای برای خطکشی پیرامون بسیاری از حقایق طبیعی که میتوانیم لحاظ کنیم وجود ندارد.
حقوق بشر اصولاً مفاهیمی سیاسی است که بر اساس اعلامیه های عمومی، معاهدات، قوانین و قانون اساسی بنا شده است. سؤالات مربوط به مبانی اخلاقی آنها باید به عنوان ثانویه تلقی شود.ایالات آمریکا در 4 ژوئیه 1776 "حقوق غیرقابل انکار[1]" خود را مطرح کردند و ادعا کردند که اگر دولتی نتواند این حقوق را تامین کند، مردم حق دارند گروه های سیاسی را که آنها را به دیگری متصل می کند منحل کنند.
حقوق بشر ادعاهای سیاسی است که شهروندان علیه دولت ها و نهادهایی که توسط دولت ها ایجاد شده اند مطرح می کنند. این ادعاها ممکن است منجر به حل و فصل جدید شود.وقتی در مورد نقض ادعایی حقوق بشر قضاوت می کنیم، بیشتر به حقایق سیاسی متوسل می شویم تا حقایق اخلاقی. اختلافات بر سر حقوق بشر عموماً شامل اختلاف نظر در مورد حقوق خاصی است که افراد خاص دارند، نه اختلاف در مورد اینکه آیا یک فرد یا گروه باید به عنوان انسان شمرده شود.مشکل ما این است که برخی از دولت ها به تعهدات خود برای رفتار صحیح با افراد که در قوانین و معاهدات آمده است عمل نمی کنند. در هر دو مورد، یک برداشت سیاسی از حقوق بشر مناسب ترین است.
همه شکایات علیه یک دولت به منزله ادعای نقض حقوق بشر نخواهد بود. دو سؤالی که شهروندان باید به آنها پاسخ دهند عبارتند از: آیا اقدام دولت نقض حقوق بشر است؟
سیاستمداران و مفسران سیاسی برای پاسخ به سؤالاتی در مورد اینکه آیا مداخله ناتو در کوزوو موجه است و آیا مداخله روسیه در اوستیای جنوبی به همین ترتیب موجه است یا خیر، به کمک نیاز دارند. فیلسوفان و وکلای بینالمللی میتوانند کمک کنند، اما کتاب گریفین در مورد حقوق بشر نمیتواند کمک کند.
[1] Unalienable rights